شکل گیری باور های انسان
باورهای انسان
انسان وقتی به دنیا می آید از همان لحظه تولد یادگیری را آغاز می کند. انسان از همان آغاز زندگی قادر به یادگیری است و این یادگیری از همان خانواده شروع می شود.کم کم الگوهایی را از پدر و مادر خود یادمی گیرد. با رشد انسان, او اطلاعات زیادی از خانواده و اطرافیانش دریافت می کند و با این اطلاعات ذهن او برنامه ریزی می شود.
با افزایش یادگیری های او در ذهنش باورهایی شکل می گیرند. با بزرگ شدن انسان محیط یادگیری ها فراتر رفته و به مدرسه وجامعه کشیده می شود. اگر بخواهیم به طور خلاصه بگوییم شکل گیری باورهای انسان در گام نخست از خانواده شروع می شودو در نهایت به مدرسه و جامعه کشیده می شود.
تغییر باورها
در طول سالیان زندگی انسان این باورها, بارها و بارها تغییر می کنند, باوری جایگزین باوری دیگر می شود و یا باور جدیدی شکلمی گیرد. شاید در کودکی باوری داشتید و اگر الان آن باورها را به یاد بیاورید به آنها بخندید. پس باورهای انسان قابل تغییرند وانسان توانایی تغییر باورهای خود را دارد.
انواع باور
انسان ها دو نوع باور را در ذهنشان پرورش می دهند. گاهی باورهای انسان او را برای رسیدن به اهدافش یاری می کنند و درمقابل باورهایی هستند که دست و پای او را می بندند و سدی ایجاد می کنند و اجازه نمی دهند انسان به اهدافش برسد.
باورهایی که انسان را در رسیدن به اهدافش یاری می کنند باورهای نیروبخش و باورهایی که سد راه او می شوند و اجازه دستیابی به اهدافش را نمی دهند, باورهای محدود کننده هستند.
باورهای نیروبخش باورهایی هستند که منجر به ایجاد اعتماد بهنفس و عزت نفس در انسان می شوند و افراد با وجود این باورها انرژی می گیرند و در راه رسیدن به اهداف زندگی شان با سرعتو محکمتر قدم برمی دارند.
تاثیر باور دیگران
گاهی اوقات باورهای افراد دیگر بر روی باورهای یک فرد تاثیر می گذارند و ممکن است باورهای نیروبخش و یا باورهای محدودکننده او را تقویت و یا تضعیف کنند.
برای روشن شدن این موضوع می توان فردی را مثال زد که در یک کارگاه مشغول به کار است وهمکارانش, او را به عنوان شخصی با استعداد می شناسند و کم کم این باور در ذهن او شکل می گیرد که واقعا انسانی بااستعداد است و این باور در ذهن و جسم او تقویت شده و او واقعا به یک انسان با استعداد و پر انرژی تبدیل می شود. همان طورکه باورهای دیگران موجب تقویت و یا شکل گیری باوری در انسان می شود, باورهای محدود کننده آنها موجب محدود کردنباورهای فردی دیگر می شود.
بسیار اتفاق افتاده است که کارمند خلاق و پر انرژی, متاثر از باورهای محدود کننده دیگران در عملتبدیل به یک کارمند تنبل و بی استعداد شده است.
این مساله در همه جوانب زندگی انسان را درگیر کرده و گاهی اوقات مسیرزندگی انسان را تغییر می دهد. چه بسا افرادی هستند که باور محدود کننده خود و اطرافیانش باعث شده است که از مسیرموفقیت منحرف شده و زندگی او تحت تاثیر باورهای منفی قرار گرفته است. شاید اگر او نسبت به خودش باوری نیرو بخش راشکل می داد و به اینکه فردی با هوش و با استعداد است و می تواند با این استعداد و توانایی مسیرهای متعالی زندگی را طیکند باور داشت زندگی او مسیر دیگری را طی می کرد و تبدیل به انسانی موفق می شد.
باورهای محدود کننده
حال که در مورد باورهای انسان صحبت کردیم و متوجه این نکته شدیم که باورهای افراد باعث تغییر مسیر زندگی آنها می شوند؛باید بدانید که باورهای محدود کننده افراد حول سه محور اصلی می چرخند. این موارد باعث ایجاد و شکل گیری باورهای محدودکننده در افراد می شوند و یادگیری آنها می تواند باعث کاهش و یا عدم شکل گیری باورهای محدود کننده در افراد شود.
این محورهای اصلی در زیر آورده شده اند.
نا امیدی
ناتوانی
بی ارزشی
.1 نا امیدی وقتی شکل می گیرد که فرد هدف خود را غیر قابل دستیابی می بیند و رسیدن به هدفش را غیر ممکن می داند لذا برای رسیدن به آن هیچ اقدامی نمی کند. لذا هیچگاه به هدفش نخواهد رسید.
.2 ناتوانی هنگامی است که انسان می داند هدف قابل دسترس است. ولی به این که او خودش را برای رسیدن به این هدف ناتوان می بیند و به این که او توانایی رسیدن به این هدف را ندارد باور دارد. پس این باور باعث می شود که او نتواند برای دستیابیبه هدفش قدمی بردارد.
.3 بی ارزشی موقعی باوری را شکل می دهد که فردی هدفش را قابل دسترس می داند و به این نکته که او توانایی رسیدن به این هدف را دارد باور دارد ولی به دلایلی خود را لایق رسیدن به این هدف نمی داند. لذا این باور در او شکل می گیرد که لیاقت آنرا ندارد که به هدف مورد نظرش برسد.
بهره گیری از ان ال پی برای تغییر باورها
همان طور که گفته شد باورهای محدود کننده باعث دست و پا گیر شدن انسان می شوند و اجازه نمی دهند که انسانها بهاهدافشان برسند. باید به این نکته اشاره کنیم که انسانهای موفق کسانی هستند که اجازه نمی دهند باورهای محدود کننده دروجودشان شکل گرفته و دست و پای آنها را ببندد ولی اگر این اتفاق افتاد و باوری در وجود انسان شکل گرفت که باعث محدودشدن او و کاهش قابلیت ها و توا تمندی های او شد و دست و پای او را در راه رسیدن به اهدافش بست، می توان با بهره گیری ازدانش ان ال پی ، این باورها را با باورهای نیرو بخش جایگزین کرد. ابوالفضل قراخانلو