سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده طلوع فجر

ارتقاء سلامت خانواده
صفحه خانگی پارسی یار درباره

باور چیست ؟

باور چیست؟

نقش کلیدی و مهم باور در قانون جذب که باعث بهتر شدن و موفقیت در زندگی میشود را در این مقاله مورد بررسی قرار میدهیم.

درباره باور تعریف های خیلی زیادی وجود دارد ولی مهمترین و کاربردی ترین تعریفی که وجود دارد این است که وقتی میگوییم باور من نسبت به یک موضوع این است یعنی اینکه بدون لحظه ای فکر و درنگ کردن انتخاب انجام دهیم، حرف بزنیم و رفتار کنیم.

باور یعنی ایمان و اعتقادی که با همه وجود آن رااحساس می کنیم، نسبت به آن نظر می دهیم و برنامه و نقشه های بزرگ زندگی مان را بر اساس آن پایه گذاری می کنیم.

به قول دوستی می گفت : مهم این است که باور داشته باشیم که آمده ایم تاثیر بگذاریم و تغییر بدهیم؛ نیامده ایم که فقط « باشیم»  و بودنی بدون شدن را تجربه کنیم.

اگر باور دارید که با تحصیلات موفق می شوید پس درست فکر کردید و اگر باور می کنید با کار و وفعالیت بدون تحصیل هم می توانید موفق شوید باز هم درست فکر کردید.

در واقع اینجا مسئله باورهای شماست نه خود تحصیل یا فعالیت بدون تحصیل ...

قانون جذب از هر فکری که داشته باشید حمایت می کند این طور نیست که بگوییم قشر تحصیل کرده جامعه در سطح بالایی از پول و درآمد قرار ندارند.این باورهای القا شده به افراد یک جامعه است که چنین دیدگاهی به وجود آورده و انتظارات ما.

مثلا وقتی ما یک فوتبالیست را می بینیم انتظار داریم او پولدار باشد یا یک هنرپیشه ولی وقتی یک فردی که کارش با دین و مذهب باشد انتظار نداریم او پولدار باشد وحتی به او ایراد می گیریم.شاید این مقاله را هم دوست داشته باشید و یا ...

پس مسئله باور و اندیشه ماست باور کنید که در هر شغل و هر کاری که هستید یا هر تحصیلاتی که دارید می توانید موفق و پولدار باشید من کفاشی را دیدم که از شاگردی به جایگاه بسیار بالایی رسید.

من بنای ساختمانی را دیدم که خود برج ساز شد چرا که باورهای این افراد در سطح بالایی قرار داشت.

و حتی تحصیل کرده شهرستانی را که از فقر و نداری به میلیونها ثروت رسید پس نگاهتان و باورتان این نباشد که افراد تحصیل کرده در سطح پایین قرار دارند و افراد بی سواد قشر پولدار جامعه هستند این طور برای ذهنتان شرط تعیین میکنید

هشیاری ذهنتان را افزایش دهید وبرای افراد محدودیت قائل نشوید ...

و همینطور موفقیت واقعی این است که؛با تقویت ایمان و اعتقادات سازنده، نیروهای عظیم درونی خود را فعال کنیم، در زندگی، شکست یعنی کسب تجربه تازه.

اگر از یک راه به نتیجه نرسیدید، راه های دیگر را امتحان کنید؛ حل یک مسأله راه حل های متعددی دارد و شما با تفکر به طور حتم راه حل مورد نظر را پیدا خواهید کرد.

اگر به وجود یک عقل کل که تمام کائنات و عالم هستی را می گرداند باور داشته و این اصل بزرگ را در نظر بگیرید که قانون هستی تمام افراد بشر را به شکلی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهد، آن وقت از هیچ چیز هراس نخواهید داشت و از شکست ها، بیماری ها یا هر اتفاقی ناراحت نخواهید شد.

و در انتها باید این جمله را بگویم که نبردهای زندگی همیشه به نفع قوی ترین ها نیست، بلکه دیر یا زود برد با آن کسی است که بردن را باور دارد.

به خودتان باور داشته باشید باوری درست و باوری آینده ساز !

بهنام جعفری

 

 


باور دقیقا چیست و به چه معناست ؟

باور دقیقا چیست و به چه معناست ؟

باورها چگونه در ذهن انسان نقش می بندند ؟

آیا قانون زندگی ، قانون باورهاست؟

در کل به چه چیز می گوییم باور ؟

بارها شده در مکالمات خود با دیگران از کلمه ی باور استفاده کرده ایم، بطور مثال یکی از این گفته ها این است  :باورت میشه تو بهار برف اومده ؟ (چرا میگی باورت میشه ؟ مگه باور چیه؟)

با عنوان نمودن کلمه ی باوردر مکالمات خود آیا تاکنون به معنای واقعی آن توجه کرده اید ؟

در پاسخ به سوال اول باید بگویم : " قانون زندگی ، قانون باور است"

اما در پاسخ به سایر سوالات از تو دوست عزیز می خواهم با دقت توضیحاتی را که در زیر ارائه کرده ام را بخوانی تا متوجه بشوی باور دقیقا چیست ؟

باور در یک کلام و به صورت خلاصه و مفید به معنای پذیرفتن است که برای درک بهتر باید بگویم باور فکری است که انسان به درستیِ آن یقین دارد و آن را به عنوان یک حقیقت مسلم و قابل قیاس پذیرفته (قبول کرده) است ، به گونه ای که از آن تفکر به عنوان مقیاس و ملاک و معیار سنجش و قضاوت درباره ی پدیده های اطراف خود و رخ دادهای کائنات و جهان هستی و کلیه ی موارد و افرادی که اطراف او قرار دارند استفاده می کند .

ما همیشه برای موضوعات مختلف ، در ذهنمان فکرهایی داریم که ایمان ما بر این است که این افکار کاملا درست است و یک حقیقت می باشد و از این افکار برای سنجش و قضاوت تمامی رخ دادها و پدیده ها استفاده می کنیم .

به عبارت دیگر بهتر است خودت را در نظر بگیری و باورهایت را در خصوص یک موضوع یا یک شخص ، مورد سنجش قرار بدهی و ببینی در ذهنت چه فکرهایی را قبول کرده ای که بر مبنای آنها ، موضوع یا شخص مورد نظر را قضاوت و معنا می کنی .

از طرفی در لغت نامه ، کلمه ی باور را انتخاب کردن ، برگزیدن و برتری دادن نیز معنا کرده و به کار می برند و همانطور که اشاره شد مبناء و ملاک مقایسه و سنجش خوب یا بد نیز قرار می گیرد.

فرض کن در مورد شخصی صحبت می شود و ناگهان شما می گیویی ایشان که آدم خوبی نیست و یا می گویی این که آدم خوبی است . به نظرشما چه چیزی در ذهن شما باعث می شود که بگویید خوب است یا بگویید بد است ؟

در آن لحظه قطعا افکاری که درخصوص آن فرد در ذهن شما نقش بسته بر مبنای تجربیاتی است که از این فرد دارید ، به همین دلیل براساس این افکار است که می گویید فرد خوبی است یا بد .

در کل به گفته ی آنتونی رابینز :انسان ماشین اثبات باورهای خود است

باورها چگونه در ذهن انسان نقش می بندند ؟

اولین منشأ ایجاد باورها در شخص را می توان والدین، مدرسه، محیط و یا فرهنگ جامعه دانست و به این موارد باور موروثی گفته می شود.

همان طور که می دانید، وقتی انسانی به دنیا می آید ، ذهنی کاملا تهی دارد که از معیارهای خوب وبد خالی است و هیچ باوری در ذهن انسانی که تازه متولد شده وجود ندارد ، اما به مرور و طی گذشت زمان آموزش می بیند که چه مواردی خوب است و چه مواردی بد (بخصوص از پدر و مادر خود) . یعنی بر اساس ملاک ها و مبناء سنجش پدر و مادر خویش و برخی افراد و گاها بر مبنای تجربیات خود ، خوب یا بد را تعیین می کند و در بعضی موارد حتی تا آخر عمر، خوب و بد را با آن ملاک هایی که در ذهنش ایجاد شده است می سنجد.

دومین منشاء ساخت باورها در انسان تبلیغات رسانه ای ، و به نوعی تلقین و بخصوص تکرار آنها است که می تواند در ذهن شما باوری را ایجاد و ثبت کند . این عامل اگر به صورت خودآگاه باشد اکتسابی است و درصورتیکه ناخودآگاه باشد موروثی است .

آیا می دانید سیستم شستشوی مغزی نیز به همین روش بر روی افراد اعمال می شود و از این طریق مغز فرد خاطی شستشو داده می شود . یعنی با تبلیغ ، تلقین و تکرارآن موضوع ، باوری را در شخص بوجود می آورند، بدون اینکه فرصت تعمق و بررسی به او داده شود .

اگر بخواهم در این زمینه برای شما به یک مثال واقعی که هر روز با آن در ارتباط هستید اشاره کنم تنها موردِ آشکار و ملموس تبلیغات تلوزیونی است . در اکثر غریب به اتفاق تبلیغات تلوزیونی از این روش استفاده شده و منجر به فروش می شود .

یکی دیگر از منشاء های ایجاد باور که به عنوان سومین منشاء شمرده می شود ، میل و گرایش شخص به نقطه ی مقابل آن چیزی است که از آن تنفر دارد . یعنی نقطه ی مقابل چیزی را که از آن نفرت داریم در ذهن ما خوب جلوه می کند و می گوییم آن خوب است. مثل زمانی که فرد باور می کند :آن که با دشمنِ او دشمن است ، دوست اوست یعنی پذیرفته که دشمن دشمنش ، به نوعی دوستش است.

 

چهارمین منشاء درخصوص ایجاد باور، کشف حقیقت از راه تجزیه و تحلیل و سنجش دوباره درخصوص پدیده ها ست و حتی می توان این منشاء را ، راه صحیح ایجاد باور معرفی کرد .

اعتقاد برخی روان شناسان بر این است که باورهای موروثی یا اکتسابی نیز باید به مرور زمان و به تدریج ، دوباره مورد سنجش قرار بگیرند و تنها راه سنجش باورها از طریق تجزیه و تحلیل دوباره ی آنهاست تا بتوانیم به کمک این روش باورهای نادرست (بازدارنده) را کنار بگذاریم و باورهای صحیح (پیش برنده) را جایگزین آنها کنیم .

 


انواع باورها و اهداف چیست؟

 

انواع باورها و اهداف چیست؟

شما نیاز دارید تا به سه چیز در مورد باورها و اهداف اعتقاد داشته باشید:

دستیابی به آنها امکان پذیر است.

شما قادر به دست یابی به آنها هستید.

شما شایستگی رسیدن به آنها را دارید.

 امکان، توانایی و شایستگی، سه کلید دست یابی به موفقیت است.

امکان پذیر بودن

بسیاری از ما، امکان پذیر بودن یک عمل را با صلاحیت داشتن انجام عمل، اشتباه می گیریم و فکر می کنیم وقتی ما واقعا نمی دانیم که چه کاری باید انجام دهیم، پس آن کار امکان پذیر نیست. این درست است که همه ما دارای یک سری از محدودیت های فیزیکی هستیم و معمولا نمی دانیم که این محدودیت ها چه چیزهایی هستند ولی شما نمی توانید یک چیز منفی را ثابت کنید، بنابراین هرگز نمی توانید ثابت کنید که در آن چیز ناتوان هستید و فقط می توانید بگویید که هنوز آنرا به دست نیاورده اید.

در ابتدا، این صحبت مطرح بود که امکان ندارد که یک نفر بتواند یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه طی کند. اما پس از آنکه راجر بانیستر در 6مه 1954در آکسفورد این کار را انجام داد، ورزشکاران زیادی در سطح جهان موفق به پیمودن یک مایل در کمتر از 4دقیقه شدند و امروز، آن چیز غیرممکن، کاری معمولی به نظر می رسد.

توانایی

آیا برا ی خواسته های خود یک سقف ذهنی قرار داده اید؟ ما اغلب خود را با این باور که نمی توانیم کاری را انجام دهیم، محدود می کنیم. اما باورها واقعیت نیستند. آنها فقط بهترین گزینه های ما در لحظه هستند.

یک باور اساسی و درست داشته باشید. شما هنوز به محدوده توانایی خود دست نیافته اید.

یک ذهن باز داشته باشید و هرگز به دیگران اعلام نکنید که نمی توانید کاری را انجام دهید، حتی اگر فکر می کنید که نمی توانید.

خوب گوش بدهید. خواهید شنید که مردم چگونه باورهای خود را در مورد عدم توانایی انجام کارها بیان می کنند. مردم آمادگی بیشتری دارند تا بیشتر به موارد منفی توجه کنند تا به موارد مثبت. محدودیت هایی که برای خودتان تنها یک فرضیه است را بزرگ نکنید.

صحبت های منفی، تنها شما را در محدودیت های خود ساخته تان گرفتار می کند. اگر متوجه شدید که شما نیز اینگونه فکر می کنید، کلمه “ هنوز” را به انتهای آن اضافه کنید. این گونه است که واقع بین می شوید. در مسیر پیشرفت خود هرگز بهانه تراشی نکنید و حتما برای اهداف خود به دنبال پاسخ و دلایل محکم برای اینکه می خواهید به هدف برسید، باشید. بهانه تراشی به معنای آماده شدن برای شکست است.

شایستگی:

آیا شما سزاوار رسیدن به این هدف هستید؟ فقط خود شما هستید که می توانید به این سوال جواب دهید.

ان ال پی NLPدر مورد اینکه اهداف شما از نظر اخلاقی درست هستند یا نه، قضاوتی نمی کند. بلکه به شما کمک می کند تا به هدف برسید.

بررسی سبز و اکولوژیک بودن هدف به معضلات اخلاقی احتمالی هدف می پردازد. شما فقط می توانید تصمیم بگیرید که چگونه این معضلات را از میان بردارید.

پس از اینکه اهداف خود را ایجاد کردید برای هر هدف این طور بگویید:

این هدف ممکن است؟

من توانایی رسیدن به آن را دارم؟

من سزاوار رسیدن به آن هستم؟

به هر احساس نامطلوبی توجه کنید. آنها موانع و تردیدهای شخصی شما را نشان می دهند. حالا موانع ممکن را جستجو کنید. چه چیزی ممکن است شما را متوقف کند؟ به درون خود نگاه کنید (من به این هدف نمی رسم زیرا ... ) و سپس تمام دلایل ممکنی را که به ذهنتان می رسد فهرست کنید.

بهزاد بقائی 

 

 

 

 


باورهایت را تغییر بده

باورهایت را تغییر بده

تغییر باورها

تمام انسان‌ها در طی زندگی و رشد خود باورهای مختلفی از خانواده ، محل زندگی و به طور کلی از اطرافیان خود کسب کرده‌اند که هر یک از آن‌ها زندگی کنونی آن‌ها را ساخته و در ادامه می سازد . این باورها شامل سلیقه در غذا خوردن ، مدل چیدمان دکور خانه ، تربیت فرزندان خود و حتی مدل فکر و زندگی کردن آن‌ها را شامل می شود .

به‌طور کلی مدل فکری ما یا همان ذهنیت ما ،همان باورهای ما را ساخته و باورهای ما زندگی ما را می سازد .

مدل فکر رشد

دو نوع مدل فکری داریم :

مدل فکری ایستا : ما را به نشدن و نتوانستن وا می دارد و دنیای کوچکی برای ما می سازد . افراد با مدل فکری ایستا اصولاً پیشرفت‌ها و خوشنودی های بزرگ را هیچ وقت تجربه نمی کنند و از تغییر ، تکنولوژی و پیشرفت می ترسند .

مدل فکری رشد : این مدل فکری دقیقاً نقطه مقابل مدل فکری ایستا است و تمرکز و محوریتش روی شدن و یادگیری است و افراد با مدل فکری رشد معتقدند که با تمرین همه کاری می توان کرد و نقش تلاش را پررنگ تر از استعداد می دانند و با نگاهی به تاریخ نیز این حرف ثابت شده است . معمولاً اکثر افرادی که این مدل فکری را داشته‌اند در کار و حرفه خود بسیار موفق بوده‌اند .

متأسفانه اکثر ما تا حدودی دارای طرز فکر ایستا هستیم و دلیل درجا زدن‌ها ، ناخوشنودی‌ها و ناکامی‌های ما همین طرز فکر ایستای ماست .

تغییر

برای پیشرفت باورهایتان را نشانه روید

اگر بخواهیم تغییری در زندگی و کسب و کار خود انجام دهیم ابتدا باید باورهایمان را تغییر دهیم ، زیرا تکرار باورهای قبلی برای ما همان دستاوردهای قبلی را حاصل می کند .

اگر ما در کار خود به باورهایی مانند موارد زیر پایبند  باشیم ، همان باورها را زندگی می کنیم . باورهای اشتباهی مانند :

ایران جای کار کردن نیست .

مردم پولی ندارند تا از ما خرید کنند .

بیشتر مردم فرق بین جنس خوب و جنس بد را تشخیص نمی دهند ، پس فایده‌ای ندارد خدمات بهتری ارائه کنیم .

دیگر از ما گذشته و نمی توانیم کسب و کار خود را رونق دهیم .

سن ما برای این شغل خیلی کم است .

پیشرفت در این زمینه فقط با پارتی ممکن است .

به ما که مجوز نمی دهند ، مجوزها فقط برای آقازاده هاست .

بدون دفتر و تجهیزات وارد شدن در هر کسب و کاری اشتباه است .

اگر شما هم مبتلا به این باورها هستید مقاله مناسبی را انتخاب کرده‌اید که می تواند کمک فراوانی در زندگی و کسب و کارتان ایجاد کند .

سنت های بد

البته هدف از این مقاله این نیست که بگوید این گونه حرف‌ها کلاً اشتباه است یا درست . هدف چیز دیگری است و ما قصد داریم نگرشی به شما دهیم تا از این افکار ناکارآمد خلاصی یابید .

هر وقت چنین افکاری سراغتان آمد بدانید با طرز فکر ایستا دارید فکر و زندگی می کنید و نتیجه‌اش همان اکثریت مردم است که ناخشنود و با درآمدی پایین به نسبت با ساعات کاری بالا زندگی می کنند یا شاید اصلاً بیکار باشند . بله درست است فکر کردن به این چیزها شما را در بدبختی نگه می دارد و به جای این که پیشرفت کنید بیشتر در تحقق بخشی این افکار ممارست می کنید .

افکار منفی

کتاب‌های زیادی درزمینه موفقیت خوانده‌ام و زندگی‌نامه اکثر افراد موفق را مطالعه و بررسی کرده‌ام . نکته مشترک میان تمامی آن‌ها طرز فکر رشد بوده و این طرز فکر مثبت آن‌ها را به موفقیت‌های چشم گیری تبدیل کرده است .

شاید جالب باشد که بدانید خیلی از انسان‌های موفق در کشورهای خیلی فقیر رشد کرده و محصولات و خدماتی خیلی گران به همان بازار عرضه کرده و در همان کشورها مشتریانی برای موفق شدن این افراد وجود داشته و از محصولات آنان خریداری کرده‌اند .

مگر طرز فکر ایستا نمی گوید مردم ایران پولی برای خرید ندارند ، پس چرا خیلی‌ها ( که همگی آن‌ها را دیده‌ایم ) با شرایط مالی خیلی بد گوشی‌های هوشمند بسیار گران خریداری می کنند !؟

مثال‌های فراوانی می توان در این خصوص تنها در کشور خودمان زد ولی هدف این است که بگوییم مردم برای کالاهای خوب همیشه پول دارند و در هر وضعیت و موقعیتی می توانیم کسب و کارمان را گسترش دهیم .

البته قرار شد به اثبات این طرز فکرها نپردازیم ، فقط قرار است از طرز فکر ایستا دوری جوییم و نقاط ایستای زندگیِ خود را پیدا کنیم و با این باورهای نگه دارنده را از بین ببریم .

مدل فکری ایستا

طرز فکر ایستا دایره‌ای کوچک و فرضی دور شما رسم می کند و به شما اجازه نمی دهد فراتر از این محدوده را ببینید مانند ماهی که فکر می کند تمام دنیا همان تنگ کوچکی است که از زمان تولد در آن قرار داشته و اصلاً نمی تواند باور کند که اقیانوسی نیز وجود دارد و شاید حتی اگر روزی اقیانوس را به آن نشان دهیم آن را انکار کند و از رفتن در آن واهمه داشته باشد ولی طرز فکر رشد به دل چالش‌ها رفته حتی اگر تاوانش مرگ و بیرون افتادن از آن تنگ کوچک باشد و اصلاً زندگی بی‌معنا و کوچک درون تنگ را نمی تواند تحمل کند .

توصیه ما این است که اگر شما هم دارای طرز فکر ایستا در هر زمینه‌ای هستید آن را کنار گذاشته و لذت رشد و موفقیت و گسترش دید را تجربه کنید .

جمع بندی

دو نوع طرز فکر وجود دارد یکی ایستا و دیگری رشد که تمامی انسان‌های موفق دارای طرز فکر رشد بوده‌اند و به جای بهانه جویی و تمرکز روی نشدن و تکیه روی عوامل خارجی ، روی شدن و تکیه بر خود موفقیتی جاودان را خلق کرده‌اند .

در این مقاله سعی کردیم که هر یک از این طرز فکرها را به اختصار توضیح دهیم و عواقب بهره‌گیری از هر کدام را توضیح دهیم تا اگر شما باورهایی اشتباه در نهاد خود دارید با بهره گیری از این دیدی که این مقاله به شما می دهد مسیری همسوتر به موفقیت را پیش گیرید .

علی اسماعیلی


نقش باور در زندگی انسان

نقش باور در زندگی انسان

در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد.

پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید.

اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می‌دانست.

نتیجه‌گیری:

هر فردی خود را ارزیابی می‌کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی‌توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید «هستید». اما بیش از آنچه باور دارید «می‌توانید» انجام دهید.

 

 


در یک باشگاه ...

در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد.

این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود. چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست.

هر فردی خود را ارزیابی میکند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید«هستید». اما بیش از آنچه باور دارید«می توانید» انجام دهید.


خانه تکانی باورها

خانه تکانی باورها

صبح یک روز تعطیل سوار اتوبوس شدم.تقریبا یک سوم پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود ، درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود.

تا اینکه مرد میانسالی ، با بچه هایش سوار اتوبوس شدند و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه ها داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب میکردند.

یکی از بچه ها با صدایی بلند گریه میکرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن میکشید و خلاصه اعصاب همه مان را توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه ها که دقیقا در صندلی جلویی من نشسته بود اصلا به روی خودش نمی آورد و غرق در افکار خودش بود.

بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که : « آقای محترم! بچه هاتون واقعا دارن همه رو آزار می دهند. شما نمیخواهید جلوشون رو بگیرید؟»

مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت : « بله حق با شماست ، واقعا متأسفم ، راستش ما داریم از بیمارستانی که همسرم ، مادر بچه ها ، نیم ساعت پیش فوت کرد برمی گردیم.

 

من واقعا گیجم نمیدونم باید به این بچه ها چی بگم، نمیدونم که خودم باید چیکارکنم و  بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»

اگرچه تا همین لحظه ی پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می تواند تا این اندازه بی ملاحظه باشد، اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می خواستم هرکمکی که از دستم ساخته است ، انجام بدهم و دلسوزانه به آن مرد گفتم : « واقعا منو ببخشید، نمیدونستم، آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و ... »

برگزیده از خاطرات استفان کاوی


پیل اندر خانه تاریک بود

پیل اندر خانه تاریک بود

عرضه را آورده بودندش هنود

از برای دیدنش مردم بسی

اندر آن ظلمت همی شد هر کسی

دیدنش با چشم چون ممکن نبود

اندر آن تاریکی‌اش کف می ‌بسود

آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد

گفت همچون ناودان است این نهاد

آن یکی را دست بر گوشش رسید

آن برو چون باد بیزن شد پدید

آن یکی بر پشت او بنهاد دست

گفت خود این پیل چون تختی بدست

همچنین هر یک به جزوی که رسید

فهم آن می‌کرد هرجا می‌شنید

از نظر که ، گفتشان شد مختلف

آن یکی دالش لقب داد این الف

در کف هریک اگر شمعی بدی

اختلاف از گفتشان بیرون شدی

چشم حس همچون کف دست‌است و بس

نیست کف را بر همه او دست ‌رس

چشم دریا دیگرست و کف دگر

کف بهل وز دیده دریا نگر

جنبش کف‌ها ز دریا روز و شب

کف همی بینی و دریا نی عجب

ما چو کشتی‌ها به هم برمی‌زنیم

تیره چشمیم و در آب روشنیم

ای تو در کشتی تن رفته به خواب

آب را دیدی نگر در آب آب

رومی


رام کردن فیل

رام کردن فیل

رام کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیلها از ترفند ساده ای استفاده می کنند. زمانی که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او را به تنه درختی می بندند. حیوان جوان هر چه تلاش می کند نمی تواند خود را از بند خلاص کند.

اندک اندک این عقیده که تنه درخت خیلی قوی تر از اوست در فکرش شکل می گیرد. وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد، کافی است شخصی نخی را به دور پای فیل ببندد و سر دیگرش را به شاخه ای گره بزند. فیل برای رها کردن خود تلاشی نخواهد کرد.

پای ما نیز، همچون فیلها، اغلب با رشته های ضعیف و شکننده ای بسته شده است، اما از آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده ایم، به خود جرات تلاش کردن نمی دهیم، غافل از اینکه برای به دست آوردن آزادی ، یک عمل جسورانه کافیست.


میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسانها

میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسانها

دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسانها آزمایشی را در دانشگاه هاروارد انجام دادند. 80 پیر مرد و 80 پیر زن را انتخاب کردند.

یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با 40 سال پیش ساختند. غذاهای 40 سال پیش در این شهرک پخته می شد. خط روی شیشه های مغازه ها، فرم مبلمان، آهنگ ها، فیلم های قدیمی، اخباری که از رادیو و تلویزیون پخش می شد را مطابق با 40 سال قبل ساختند.

بعد این 160 نفر را از هر نظر آزمایش کردند؛ تعداد موی سر، رنگ موی سر، نوع استخوان، خمیدگی بدن، لرزش دستها، لرزش صدا، میزان فشار خون و غیره. بعد این 160 نفر را به داخل این شهرک بردند.

بعد از گذشت 5 الی 6 ماه کم کم پشتشان صاف شد، راست می ایستادند، لرزش دستها بطور ناخودآگاه از بین رفت، لرزش صدا خوب شد، ضربان قلب مثل افراد جوان، رنگ موهای سر شروع به مشکی شدن کرد و چین و چروکهای دست و صورت از بین رفت.

علت چه بود؟

خیلی ساده است. آنها چون مطابق با 40 سال پیش زندگی کردند، باور کرده بودند 40 سال جوان تر شده اند. انسان ها همان گونه که باور داشته باشند می توانند بیندیشند. باورهای آدمی است که در هر لحظه به او القاء می کند که چگونه بیندیشد.

اصولا فرق بین انسان ها، فرق میان باورهای آنان است. انسانهای موفق با باورهای عالی، موفقیت را برای خود خلق می کنند. انسان های ثروتمند، باورهای عالی و ثروت آفرین دارند که با اعتماد به نفس عالی خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال کسب ثروت می روند و به لحاظ باورهای مثبت شان به ثروت مطلوب خود می رسند.